۱۳۸۷ خرداد ۲۶, یکشنبه

Men

It's not so complicated!
The nice men are ugly.
The handsome men are not nice.
The handsome and nice men are gay.
The handsome, nice and heterosexual men are married.
The men who are not so handsome, but are nice men, have no money.

The men who are not so handsome, but are nice men with money think we
are only after their money.

The handsome men without money are after our money.

The handsome men, who are not so nice and somewhat heterosexual,
don't think we are beautiful enough.

The men who think we are beautiful, that are heterosexual, somewhat
nice and have money are pigs.

The men who are somewhat handsome, somewhat nice and have some money
and thank GOD are heterosexual, are shy and NEVER MAKE THE FIRST MOVE!

The men who never make the first move, automatically lose interest in us
when we take the initiative.

A flight to Tehran





A British Airways flight was going to Tehran from London .

When it got close to Tehran it started having some kind of troubles.

The pilot contacted the control tower at Tehran airport and asked for help:

" Tehran , this is Captain Smith, British Airways flight 000, do you hear me?"

" Felight 000, dis iz Tehran felight contorol, go ahead"

" Tehran , this is flight 000, we have a problem"
"Dis iz Tehran , vat kind of peroblem?"
" This is flight 000, we have lost power to our engines, please advice"
"Dis iz Tehran , I reed you, peleez check some sings for me, ok?"
" This is flight 000, go ahead"
"Dis iz Tehran , can you get emerzency pover to your enzines?"
" This is flight 000, negative, no power is available"
"Dis iz Tehran , can you peleez bering your altitutde to 20,000 feet?"
" This is flight 000, negative, our wing controls do not respond"
"Dis iz Tehran , can you peleez see if you can lover your veels?"
" This is flight 000, negative, landing gears are stuck"
"Dis iz Tehran , vould you peleez repeet theez vords after me"
" This is flight 000, go ahead"
"Dis iz Tehran , repeet theez words peleez:

ASH'HADO ANNA LA ILAHA ELLALLAH VA ASH'HADO ANNA MOHAMMADAN RASUL ALLAH 



The chicken


Why the chicken crossed the road…
BARACK OBAMA: The chicken crossed the road because it was time for a CHANGE! The chicken wanted CHANGE!

JOHN MC CAIN:
My friends, that chicken crossed the road because he recognized the need to engage in cooperation and dialogue with all the chickens on the other side of the road.

HILLARY CLINTON:
When I was First Lady, I personally helped that little chicken to cross the road. This experience makes me uniquely qualified to ensure — right from Day One! — that every chicken in this country gets the chance it deserves to cross the road. But then, this really isn't about me 

GEORGE W. BUSH:
We don't really care why the chicken crossed the road. We just want to know if the chicken is on our side of the road, or not. The chicken is either against us, or for us. There is no middle ground here

BILL CLINTON:
I did not cross the road with THAT chicken. What is your definition of chicken?

AL GORE:
I invented the chicken! 

DICK CHENEY:
Where's my gun

۱۳۸۷ فروردین ۱۷, شنبه

POLITICAL CORRECTNESS



Rule # 1: In the Middle East, it is always the Arabs that attack first, and it's always Israel who defends itself. This is called "Retaliation".

Rule # 2: The Arabs, whether Palestinians or Lebanese, are not allowed to kill Israelis. This is called "Terrorism"

Rule # 3: Israel has the right to kill Arab civilians, this is called "Self-Defense", or these days "Collateral Damage".

Rule # 4: When Israel kills too many civilians. The Western world calls for restraint. This is called the "Reaction of the International Community".

Rule # 5: Palestinians and Lebanese do not have the right to capture Israeli military, not even a limited number, not even 1 or 2. This is called "Kidnapping".

Rule # 6: Israel has the right to capture as many Palestinians as they want (Palestinians: around 10000 to date, 300 of which are children, Lebanese: 1000s to date, being held without trial). There is no limit; there is no need for proof of guilt or trial. This is called "War on Terrorism".

Rule # 7: When you say "Hezbollah", always be sure to add "supported by Syria and Iran". this is called: "Axis of Evil"

Rule # 8: When you say "Israel", never say "supported by the USA, the UK and other European countries", for people (God forbid) might believe this is not an equal conflict. This is called "Helping our Friends".

Rule # 9: When it comes to Israel, don't mention the words "occupied territories", "UN resolutions", "Geneva conventions". This could distress the audience and is called "Anti-Semitism".

Rule # 10: Israelis speak better English than Arabs. This is why we let them speak out as much as possible, so that they can explain rules.

1 through 9. This is called "Neutral Journalism".

Rule # 11: If you don't agree with these rules or if you favor the Arab side over the Israeli side, you must be a very dangerous anti-Semite.
-------------------------------------------------
Please learn the proper terminology and use it appropriately to maintain your job; this is called "Equal Opportunity Employment"

۱۳۸۶ بهمن ۲۲, دوشنبه

زندگي زيباست زشتي‌هاي آن تقصير ماست،

زندگي زيباست زشتي‌هاي آن تقصير ماست،
در مسيرش هرچه نازيباست آن تدبير ماست!
زندگي آب رواني است روان مي‌گذرد...
آنچه تقدير من و توست همان مي‌گذرد
اي که مي پرسي نشــان عــشـق چيــست؟
عـــشق چيزي جــز ظــــهور مـهر نيست!
عـــشق يـــعني مهــر بـي چــــون و چـرا
عـــشق يـــعني کــــوشــش بـــي ادعــا
عـــشق يـــعني مهــر بـي امـــا ، اگــــر
عـــشق يـــعني رفـــتـنِ بــا پـــاي ســر
عـــشق يـــعني دل تـپـيدن بـهـر دوسـت
عـــشق يـــعني جـــان مـن قربــان اوست
عـــشق يـــعني خـــواندن از چشمـــان او
حـــرف هـــاي دل ، بــــدون گـفــتــگـو
عـــشق يـــعني عــــاشق بـــي زحــمـتي
عـــشق يـــعني بـــوســه ي بـي شهــوتي
عـــشق، يـــــارِ مــهــــربــــان زنـدگي
بــــادبـــــان و نــردبــــان زنــــدگــي
عـــشق يـــعني دشــت گلکـــاري شـــده
در کـــــويـــري چشمه اي جـــاري شـده
يـــک شقايــق در ميـــــان دشتِ خــــار
بـــاور امــکان بــــا يـک گــــل بهــــار
در خــــــزاني بـــرگــريز و زرد و سخـت
عـــشق، تــــابِ آخـــرين بـرگ درخــت
عـــشــق يــــعني روح را آراســـتـــــن
بـــي شـمـــار افــتــادن و بــرخــاسـتـن
عـــشق يــعني زشــتي زيــبــــا شــــده
عـــشق يـــعني گـــنگي گـــويــا شـــده
عـــشق يـــعني مهـــربـــاني در عـــمـل
خــلــق کــيـفـيــت بـــه کـنـدوي عسل
عـــشق يـــعني گُـل بـه جــاي خـار بـاش
پـــــل بــــه جـاي ايـن هـمه ديـوار باش
عـــشق يـــعني يـــک نــگـاه آشــنـــــا
ديــــدن افــتـــادگــان زيــــر پـــــــا
زيــــر لــب بــــا خــــود تــرنـم داشتن
بــــر لــب غـمگــين تــبــســم کـاشـتن
عـــشق ، آزادي ، رهــــــــايي ، ايـــمـني
عـــشق ، زيـبــايـــي ، زلا لـــي ، روشــني
عـــشق يـــعـني تُـنـگ بـي مـــاهـي شده
عـــشق يـــعني مــــاهــي راهـي شـــده
عـــشق يـــعني آهـــــــويــي آرام و رام
عـــشق صـــيـــادي بـدون تــيـــر و دام
هــــر کجــا عشــق آيـــد و ساکــن شود
هـــر چـــه نــا ممکن بــود ممکن شـــود
در جــــهان هــر کـارِ خوب و ماندني است
رد پــــاي عـــشق در او ديــدنــي اســت
شعــــرهــــاي خـــوبِ ديــوان جهــــان
شرح عـــشق است و ســرود عــــاشقــان
((سالــک)) آري ، عشق رمزي در دل است
شرح و وصف عشق، کاري مشـــکل اســـت
عشـــق يعنــــي شـور هسـتي در کــــلام
عـــشق يــعني شــعــر ، مستي ، والســلام

بوديم و كسي پاس نمي‌داشت كه هستيم / باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم

حرمت اعتبار خودرا هرگز در میدان مقایسه ی خویش با دیگران مشکن
که ما هر یک یگانه ایم
موجودی بی نظیر و بی تشابه .
و آرمان های خویش را به مقیاس معیارهای دیگران بنیاد مکن
تنها تو می دانی که "بهترین" در زندگانیت چگونه معنا می شود
از کنار آنچه باقلب تو نزدیک است
آسان مگذر
بر آنها چنگ در انداز ، آنچنانکه بر زندگی خویش
که بی حضور آنان ، زندگی مفهوم خود را از دست می دهد.
با دم زدن در هوای گذشته و نگرانی فرداهای نیامده
زندگی را مگذار که از لابلای انگشتانت فرو لغزد و آسان هدر شود.
هر روز همان روز را زندگی کن و بدینسان تمامی عمر را به کمال زیسته ای
و هرگز امید را از کف مده آنگاه که چیز دیگری برای دادن در کف داری.
همه چیز در آن لحظه ای به پایان می رسد که قدم های تو باز می ایستد
و هراسی به خود راه مده از پذیرفتن این حقیقت که هنوز پله ای تا کمال فاصله باشد.
تنها پیوند میان ما خط نازک همین فاصله است
برخیز و بی هراس خطر کن ، درهرفرصتی بیاویز
وهم بدین سان است که به مفهوم "شجاعت" دست خواهی یافت.
آنگاه که بگویی دیگر نخواهمش یافت
عشق را از زندگی خویش رانده ای
عشق چنان است که هر چه بیشتر ارزانی داری سرشارتر شود
و هرگاه که آن راتنگ در مشت گیری آسانتر از کف رود
پروازش ده تا پایدار بماند
رؤیاهایت را فرومگذار که بی آنان زندگانی را امیدی نیست
و بی امید زندگی را آهنگی نباشد
از روزهایت شتابان گذر مکن
که در التهاب این شتاب نه تنها نقطه ی سرآغاز خویش
که حتی سرمنزل مقصود را گم کنی
زندگی مسابقه نیست ، زندگی یک سفر است
و تو آن مسافری باش که در هرگامش
ترنم خوش لحظه ها جاری است

بوديم و كسي پاس نمي‌داشت كه هستيم / باشد كه نباشيم و بدانند كه بوديم

۱۳۸۶ بهمن ۱۹, جمعه

تو میگی من میگم

من ميگم بهم نگاه كن

تو ميگي كه جون فدا كن

من ميگم چشات قشنگه

تو ميگي دنيا دو رنگه

من ميگم چه قدر تو ماهي

تو ميگي اول راهي

من ميگم بمون هميشه

تو ميگي ببين نميشه

من مي گم خيلي غريبم

تو ميگي نده فريبم

من ميگم خوابت رو ديدم

تو ميگي ديگه بريدم

من مي گم هدف وصاله

تو ميگي واي محاله

من ميگم يه عمره سوختم

تو ميگي قلبم رو دوختم

من ميگم چشمات و وا كن

تو ميگي من و رها كن

من ميگم خيلي ديوونم

تو ميگي آره مي دونم

من ميگم دلم شكسته ست

تو ميگي خوب ميشه خسته ست

من ميگم بشين كنارم

تو ميگي دوستت ندارم

من ميگم بهم نظر كن

تو ميگي برو سفر كن

من ميگم واسم دعا كن

تو ميگي نذر رضا كن

من ميگم قلبم رو نشكن

تو ميگي من مي شكنم من ؟

من ميگم واست مي ميرم

تو ميگي نمي پذيرم

من ميگم شدم فراموش؟

تو ميگي نه ، رفتم از هوش

من ميگم كه رفتم از ياد ؟

تو ميگي نه مرده فرهاد

من ميگم باز شدي حيروون ؟

تو ميگي بيچاره مجنون

من ميگم ازم بريدي ؟

تو مي پرسي نا اميدي ؟

من ميگم واسم عزيزي

تو ميگي زبون ميريزي؟

من ميگم تو خيلي نازي

تو ميگي غرق نيازي

من ميگم دلم رو بردي

تو ميگي به من سپردي ؟

من ميگم كردم تعجب

تو ميگي ديگه بگو خب

من ميگم تنهايي سخته

تو ميگي اين دست بخته

من ميگم دل تو رفته

تو ميگي هفت روزه هفته

من ميگم راه تو دوره

تو ميگي چاره عبوره

من ميگم مي خوام بشم گم

تو ميگي حرفاي مردم ؟

من ميگم نگذري ساده ؟

تو ميگي آدم زياده

من ميگم دل به تو بستن ؟

تو ميگي اينقده هستن

من ميگم تنهام ميذاري ؟

تو ميگي طاقت نداري ؟

من ميگم خدا به همرات

تو ميگي چه تلخه حرفات

من ميگم اهل بهشتي

تو ميگي چه سرنوشتي

من ميگم كه غرق دردم

تو ميگي مي خوام بگردم

من ميگم چيزي مي خواستي ؟

تو ميگي تشنمه راستي

من ميگم از غم آبه

تو ميگي دلم كبابه

من مي گم برو كنارش

تو ميگي رفت پيش يارش

من ميگم با تو چيكار كرد ؟

تو ميگي كشت و فرار كرد

من ميگم چيزي گذاشته ؟

تو ميگي دو خط نوشته

من ميگم بختش سياهه

تو ميگي اون بي گناهه

من ميگم رفته كه حالا

تو مي گي مونده خيالا

من ميگم مي آد يه روزي

تو ميگي داري مي سوزي

من ميگم رنگت چه زرده

تو مي پرسي بر ميگرده ؟

من ميگم بياد الهي

تو ميگي كه خيلي ماهي

من ميگم ماهت سفر كرد

تو ميگي تو رو خبر كرد ؟

من ميگم هر كي با ماهش

تو ميگي بار گناهش؟

من ميگم تو بي وفايي

تو ميگي بريم يه جايي

من ميگم دلم اسيره

تو ميگي نه خيلي ديره

من ميگم خدا بزرگه

تو ميگي زندگي گرگه

من ميگم عاشق پرنده ست

تو ميگي معشوق برنده ست

من ميگم به روزها شك كن

تو ميگي بهم كمك كن

من ميگم خدانگهدار

تو ميگي تا چي بخواد يار

من ميگم كه تا قيامت

برو زيبا به سلامت

پشت تو آب نمي ريزم

كه نروندت عزيزم

۱۳۸۶ دی ۲۷, پنجشنبه

● آلرژی های مردانه :

خیلی ها " یعنی آغایون " همیشه این شبهه براشون پیش میاد که کرم از خود درخته " یعنی زنان " و اونها هستن که مردها رو تحریک میکنن و
آمپرشونو بالا میبرن ! حالا من میخوام ثابت کنم که کرم از خود کرمه " آغایون " ! خیلی از آغایون به بعضی رفتار و حرکات و گفتار خانم ها
آلرژی های عجیبی دارند که گاه باعث فعل و انفعالات غریبه عجیبی توی بدنشون میشه که هم منشاء فیزیکی داره و هم شیمیایی و هم روحی و
روانی :
- عامل فیزیکی : بلند شدن اسافل و آلات و ادوات
- عامل شیمیایی : ترشحات تهوع آور و
- عامل روحی روانی : خواب نما شدن و عاشق شدن و جنون
اما بعضی عوامل هم هست که نمیشه ازشون صرفه نظر کرد بعنوان مثال : بوسه , رقصیدن , لخت شدن , نوع لباس , جملات عاشقانه و
احساسی بیان کردن , حرکات جلف انجام دادن و ... همه و همه میتونه آغایون رو به مرز جنون شهوانی بکشونه ! گرچه شما کجای دنیا شما مرد
عاقلی دیدن که یه جو عقل تو سرش باشه و بتونه این احساساتشو افسار بزنه و جلوی رم کردن حسش رو بگیره ؟ .... آقا اصلا یافت می نشود
بیخود نگردین !!!! و به همین خاطر همین آغایون که همه جا دم از : " من آنم که آلتم بود پر دوام ...... " میزنن , یک چیز رو در وجودشون
ندارن بنام جنبه ! اصولا مردهای ایرانی شدیدا بی جنبه هستن و فکر میکنن زن یا دختری که باهاشون راحت ارتباط برقرار می کنه و یا
صمیمیه دیگه باید بکوبنش زمین و یا علی مدد ..... شیرجه .. زیر یه خم .... ! دیگه نمیدونن که طرف بهشون شحصیت داده و براشون احترام
قائل شده که داره باهاشون ابراز صمیمیت میکنه و فکر میکنه اونها هم جنبه اش رو دارن دیگه نمیدونن که مردها در اون لحظه تو ذهنشون فقط
سه حرف نقش میبنده در مواجهه با یک زن ریلکس : س ک س S E X

بر خلاف چیزی که همه شما غیاث آبادی ها فکر میکنین من از مردها متنفر نیستم و براشون میمیرم اما مرد داریم تا مرد ! مردی که از مرد
بودن فقط اسم مرد و یدک کشیدن آلتش رو بهمراه داشته باشه بدرد جرز لای دیوار میخوره ! معمولا هم تو زندگی شخصیم با مردها مشکلی
ندارم اما همیشه انگار مردها با من مشکل شدیدا سیستماتیک و بغرنجی دارن ! نشد من با کسی دوست بشم یا ارتباط برقرار کنم و این دوستی
بخوبی و خوشی و بدون برخورد فیزیکی به سرانجامی برسه ! تا بحال نشده با مردی بتونم بیشتر از یک ساعت نهایت دو ساعت بشینم و دو
کلمه حرف حساب بزنم ! یا آغا ویار سکسش گرفته و یا از جملات بی ناموسی و تقاضاهای آنچنانی قلبش پرده برداری کرده و در آخر طوری
شده که حس کردم اگه یا برخورد فیزیکی باهاش نکنم و یا کاکتوس عشقش رو از ریشه خشک نکنم , احتمالا نه ماه دیگه چند قلو پس انداختنم
حتمیه و برای همین هم بوده که همیشه دوستی با مردهای زن دار رو به دوستی با عزب اوغلی ها ترجیح دادم هر چند همشون یه پُخی هستن !
بیایین تصور کنیم رفتیم یه مهمونی :

- وقتی توی یه مهمونی نشستی و داری با مردی صحبت میکنی مثلا راجع به اوضاع سیاسی و اجتماعی کشورت و دنیا ... اول اینکه طرف اگه
بحث اجتماعی باشه میره سراغ زیاد شدن فواحش و زنهای خیابانی و فساد و ..... اگه بحث سیاسی باشه طرف میره سراغ تجارت بین المللی
سکس و زنان و ..... اگه بحث تاریخی باشه طرف میره سراغ رفتارهای وحشیانه جنسی علیه زنان در طول تاریخ . اگه بحث علمی و پزشکی
باشه طرف دونه دونه قسمتهای بی ناموسی بدنت رو برات تشریح میکنه و از حاملگی و پریود و انزال و .... میگه ! اگه بحث جنگی باشه
طرف جنایات جنگی و نسل کشی و تجاوز به زنان رو در طول جنگها به رخت میکشه ! خلاصه میبینی که هر چقدر که زمان می گذره کم کم
حالت چشمهاش عوض میشه و یک جور خاصی نگاهت میکنه ! آه ..... چه شود .... پاهاش نم نمک تیک میگیرن و هر چند دقیقه یکبار وقتی
صورتت به سمت مخالف میره چشمهاش خیلی سریع روی نقاطی از بدنت زوم میشه و شروع به رکورد میکنه و به محض اینکه نگاهش میکنی
, فیلم بردازی تموم میشه و دوباره به چشمهات خیره میشه یعنی جون عمه اش داشته به حرفهات گوش میداده اما مطمئن باشین در این حالت به
تنها چیزی که داره فکر میکنه , چیزیه که زیر لباستون وجود داره , بدنتون ! صد درصد هم مطمئن باشین یک کلمه از حرفهاتون رو نمی فهمه
و فقط مثل گاو مش رمضون سرشو تکون میده و تاییدت میکنه ! برای امتحان میتونی چند تا فحش خوار مادر بهش بدی لابلای حرفهات تا ببینی
که با سر تاییدت هم میکنه !!!!

- توی ادارات این روابط بیشتر به چشم میخورن مخصوصا بین کارمندان زن و مرد :

وقتی اداره میرفتم گاهی پیش میاومد که خواب می موندم و نمی تونستم صبحانه بخورم برای همین تند تند هر چی دستم می اومد می چپوندم تو
کیفم و راه می افتادم اداره ! وقتی میرسیدم و از هفت خان حراست میگذشتم و میرفتم تو اتاق خودم و می نشستم تازه یادم می افتاد که چایی با
خودم نیاوردم ! آخه یه پارچ برقی داشتم که توش چایی درست میکردم ! یکبار رفتم سراغ یکی از همکارها تو سایت تا ازش دو تا تی بگ
بگیرم ! تا منو میدید کلی تحویل گرفت و بعد هم یواشکی بهش گفتم چی میخوام و اونم انگار داره بهم هروئین میده پیچیدش لای دستمال کاغذی و
گفت بیا نزدیک میز تا بذارم تو جیبت ! رفتن همان و بماند که دست رفتن توی جیب مانتو مساوی شد با چه کاری !!!!! فقط عکس العمل من این
بود که موقع رفتن هدیه ارزنده اش رو جلوی چشم خودش با حرص پرت میکردم تو سطل آشغال و رفتم اتاق خودم ! به این میگن نهایت اعتماد
یک زن به یک مرد و نهایت سوء استفاده و رذالت یک مرد از یک زن !

اما بعضی آغایون هستن که به بعضی از لغتهایی که خانم ها بیان می کنن آلرژی دارن ! حالا قصد ندارم لغت نامه دهخدا یا سکسنامه ایرج میرزا
رو باز کنم و دونه دونه لغتهای سکسی و بی ناموسی رو براتون مثال بزنم اما چند تا لغت داریم که وقتی خانمها بیان می کنن فلان آقا یهو مثل
چاقوی ضامن دار میپره هوا !!!!!
- عزیزم : جدیدا نمیدونم چی شده به هر کی نامه میدم یا باهاش حرف میزنم و توش بهش میگم عزیزم , طرف خوش به حالش میشه و فکر میکنه
WOW نه خبره ؟؟؟؟؟؟؟
- جون : کافیه اسم کسی رو با جون بیاری مثل مثلا اصغر جون , جواد جون , علی جون و ..... ! دیگه طرف فکر میکنه باید همین الان بکوبت
زمین ......
- خیلی باحالی : این جمله خیلی خطرناکه ! باعث میشه طرف هم خوش به حالش بشه و هم فکرش پر بکشه به زیر شکمش ....
می بوسمت : این یکی رو هیچ وقت به زبون نیارین چون با این کار کلنگ ساختن دو قلوها رو زدین ! از ما گفتن ...
آخی : کافیه این حرف رو بزنی تا احساسات قندیل زده مردها رو ذوب کنی !!! اصلا این لغت جادویی خیلی کاربرد داره ! مثلا وقتی یه سگ رو
که ماشین زیرش کرده میبینی میگی آخی نازی ..... اما درست بر عکس همون هم وقتی یه مرد رو میبینی که تانک از روش رد شده و پخش
زمین شده بازم میگی آخی حیوونی !

خلاصه که این واژگان بد جوری آدمیزاد رو اغفال میکنه و باعث مسائلی میشه که گاه جبران پذیر نیستند و چقدر خوبه آدم طرفش رو بشناسه و
بعد جملاتش رو بلغور کنه ! اما در کل شما مردها خیلی بی جنبه تشریف دارین !!!!! همین و بس !

نوشته شده توسط شیوا